جملات عاشقانه

ساخت وبلاگ

امکانات وب

 

 نفس می کشم هنوز
نفس می کشم وقتی سال دیگری هم از پرواز تو گذشت
و باز هم آخرین پنجشنبه سال آمد و آهسته از کنارم گذشت و من باز هم ندیدمت
غبطه می خورم به این همه هیاهو
هیاهوی بازماندگانی که برای دیدار عزیز سفرکرده شان عازم مزارشان هستند
هر کدام گلی یا گلابی بدست دارند
تا پرپر کنند به یاد خاطره عزیزشان
یا مزارش را با بارانی از گلاب غسل دهند به یاد عطر عزیزشان
و من امسال هم غبطه می خورم
به پنجشنبه های آخر سالی که تو را درآغوش گرفته اند در غیاب من
غبطه می خورم به خروارها خاکی که تو را در بر گرفته اند بجای آغوش من
خاکی که من تمام دنیایم را به دستش سپردم و حق دیدارش را ندارم!

 

 

به خاطر دوست داشتنت خجالت نکش ؛
اونی باید خجالت بکشه ،
که می دونه دوسش داری اما…
دوست داشتن “بلد” نیست  !!!

 

 

خداحافظ نگو وقتی هنوز درگیر چشماتم
خداحافظ نگو وقتی تا هر جا باشی همراتم
تو اون گرمای خورشیدی که میری رو به خاموشی
نمی دونی چقد سخته شبِ سرد فراموشی
شبی که کوله بارت رو میون گریه می بستی
یه احساسی به من می گفت هنوزم عاشقم هستی
خداحافظ نگو وقتی هنوز درگیر چشماتم
خداحافظ نگو وقتی تا هر جا باشی همراتم
چرا حالت پریشونه چرا مایوس و دل سردی
خداحافظ نگو وقتی هنوزم میشه برگردی
تو یادت رفته اون روزا یکی تنها کست میشد
خداحافظ که می گفتی خدا دلواپست میشد
خداحافظ نگو هنوز درگیر چشماتم
خداحافظ نگو تا هر جا باشی همراتم
خداحافظ نگو

 

 

 

طاقت بیار طاقت بیار تو این روزای انتظار
طاقت بیار طاقت بیار تو سردی شبای تار
طاقت بیار و قلبتو به دست تنهایی نده
فانوس چشماتو ببند به این شبای غم زده
روزای خوبو جا نذار تو سختی های روزگار
به خاطر منم شده طاقت بیار طاقت بیار
طاقت بیار طاقت بیار
تو این روزای انتظار
طاقت بیار طاقت بیار
تو سردی شبای تار
زمزمه ی رسیدنت پشت سکوت جاده ها
چند تا قدم مونده فقط به خاطر خدا بیا
خسته ای کوله بارتو رو شونه های من بذار
راه زیادی اومدیم طاقت بیار طاقت بیار
نگو شکستی نگو بریدی منم مثل تو دلم گرفته
باید بمونی طاقت بیاری تو روزگاری که غم گرفته
خنده ی تلخ من 
از گریه غم انگیزتر است

 

سخته بگی سخته و کسی نباشه بگه چرا؟چته؟چی سخته؟نترس من هستم
سخته سختیاتو تنهایی به دوش بکشی . 

 

سخته وقتی میدونی سختیا با بودن یکی دیگه , دیگه سختی نیست و اون نیست .
رفت
خیلی راحت رفت
صدای قلبمم نشنید صدای خورد شدنشو
شایدم چون برگای پاییزی زیر پاش بود صدا رو نشنید
شاید دلیل نشنیدنش فریاد های من بود که میگفتم نرو

 

شاید چون…….
شاید…….
تو بگو دلیلشو
دلیلی داری برای گفتن؟
برای رفتن . برای شکستن یه احساس . یه باوری که ترک برداشت…..
شاید ندونستن دلیلش برام بهتر باشه

شاید اگه بدونم دیگه منتظر نمونم که عقربه های ساعت بودنمو محکوم کنن
منم میرم
همونطور که از یادت رفتم
میرم تا دیگه سنگینیه بغضامو تو گلوم تحمل نکنم
تا اون همه خاطره رو به دوش نکشم . شکستم زیر این خاطره ها

 

میرم تا با بستن پلکام اون صورت پاکت بهم لبخند نزنه
میرم تا تو سکوتم صدات تو گوشم نپیچه
میرم تا انبوه گلای رز تو گلدون اتاقم لمس دستاتو برام یاد اوری نکنن
خداحافظ
برای همیشه
تا ابد

چقدر سخته تو چشمای کسی که قلبتو بهش دادی و به جاش یه زخم همیشگی به دلت داده ، زل بزنی و به جای اینکه لبریز از نفرت بشی حس کنی هنوزم دیوونشی و دوستش داری

 

چقدر سخته که دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش همه ی وجودت له شده

چقدر سخته که تو خیالاتت ساعت ها باهاش حرف بزنی ولی وقتی دیدیش هیچی جز سلام نتونی بگی

 

چقدر سخته که وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه تو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوز…

مدیر بلاگ چرا وبمو مسدود کردی ازار داشتی ...
ما را در سایت مدیر بلاگ چرا وبمو مسدود کردی ازار داشتی دنبال می کنید

برچسب : عاشقانه, نویسنده : ارلا جون sadaf1000 بازدید : 1192 تاريخ : دوشنبه 31 تير 1392 ساعت: 21:45

لینک دوستان

نظر سنجی

نظر شما درمورد وبلاگ کلبه محبت .چیست

خبرنامه